نوشتن از ابراهیم گلستان سخت بوده همیشه.اون فقط یه نویسنده. ادیب و روشنفکر و فیلم ساز (با دو سه فیلم بلند و چند مستند با ارزش) ایرانیتبار جهانی نبوده (خیلی از منتقدین و فیلمسازان بزرگ دنیا شیفتهی خانه سیاه است ساختهی فروغ فرخزاد و به تهیهکنندگی اون و خشت وآینه شاهکار بی بدیلاش بودند) اون روح یک قرن ادبیات معاصر و روشنفکری این دیار بود حاجی. از ۱۳۰۱ با ظهور رضاشاه اومد و تا ۱۴۰۲ که رفت خیلی چیزها دید. مدتها بود نه میساخت نه مینوشت. اون مثل یک جنگجوی خسته یا معتکفی البته پر شور و شر و حاشیه در ساسکسِ انگلستان اما نه بیصدا که پرهیاهو نشسته بود و به وقایع اطراف نگاه میکرد.صد و یک سال عمر کم نیست.اون دیگه خسته بود.چند باری تو مستندها و گفتوگوهای متعدد بهش اشاره کرده بود. جنگجویی خسته که بهخاطر قدرت و پیشزمینهی مالی کافی تا بهانتها فردیتاش را بهرغم تمام حواشی و موافقین و مخالفیناش که کم نیستند حفظ کرد و این از همه مهمتر هست.به قول فروغ فرخزاد:"معشوق من همچون خداوندی، در معبد نپالگوئی از ابتدای وجودشبیگانه بوده استاو مردیست از قرون گذشتهیادآور اصالت زیبائی.." + پنجشنبه دوم شهریور ۱۴۰۲ جا مانده | بخوانید, ...ادامه مطلب