ناهار امروز

ساخت وبلاگ
خواهش می کنم به بابا نگو امروز ناهار خوراکِ کوبیده خوردم.بابا از کوبیده متنفر است.تنفر. برای یک لحظه اش است .بخصوص اگر بفهمد خوراکِ کوبیده ی امروز را خریدم 7500 تومان.از همین 7500 تومان می فهمد کوبیده ای آشغال بوده.وای پسر اگر بفهمد.می گوید ببین چه گوشتِ آشغالی را قالبِ تو کردند بچه.حالا بیا و خودت را بُکش که بابا من یک نفر که نبودم .حاضرم قسم بخورم امروز حداقل هزار نفر ظهر همین خوراکِ کوبیده را سفارش دادند.خواهش می کنم به بابا نگو.بابا به کوبیده حساس است.خیلی حساس.حتی اگر کوبیده اش مالِ شاطرعباس باشد.
بابا جوری به کوبیده حساسیت دارد که آدم فکر می کند اگر روزی با مردی شاطر عباس قرار گذاشت و در میانه قربانِ شما فدایِ شما دلش هوسِ کوبیده کرد و از این خواهشِ دل گفت.مَرد بلافاصله عاشقِ زنِ میزِ کناری خواهد شد.عاشقِ زنی که رویِ موهایِ بلند مشکی اش شالی قرمز انداخته.
آه کوبیده.کوبیده.دوستش دارم.اما با احساسِ گناه می خورمش.چون به حرف هایِ پدر بی توجه بودم .پدر گفته نخور و من خوردم.پدر قیمه دوست دارد . می گویند از صد تا دیس چلو کباب بیشتر می ارزد . وقتی طرف قیمه را خالی می کنی روی برنج . همه اش را .
می ترسم.می ترسم مبادا از این احساسِ گناه برایِ نارنجی که باهاش می روم شاطر عباس هم بگویم.مسخره است..آه عزیزم. هم دلم می خواهد کوبیده بخورم،هم به شدت احساسِ گناه می کنم.کاش می فهمیدی اش.
نه نه.حرفی نمی زنم.من کی حرف زدم؟ حرف باید بماند.حرف باید تو دل بماند.چه معنی دارد به نارنجیِ خوب ندیده و خوب باهاش ننشسته حرف از کوبیده بزنی.اینقدر حرفهای مهم هست.
نارنجی الان کجاست؟دارد چه کار می کند؟ سَرِ قبرِ من.فاتحه می خواند.حالا من زری زدم.زر زدن که مالیات ندارد. من فقط می ترسم. کاش می فهمیدی اش.

چرا هیشکی بر نمی گرده؟...
ما را در سایت چرا هیشکی بر نمی گرده؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jamaandeh بازدید : 222 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 22:31