از روزی که رای اولی بودم تا به این سن تو تمام انتخابات ها شرکت کردم و معتقد بودم حتما باید رای بدم و تو سرنوشت کشوری که توش زندگی می کنم سهیم باشم. من همیشه ته مونده امیدی داشتم به تغییر .به درست شدن . حتی تو آخرین انتخابات ریاس ت جمهو ری لحظه ی آخر تصمیم گرفتم شرکت کنم و عکس با انگشت های جوهری گرفتم و گذاشتم اینستا و نوشتم: کنار ما باش که محزون به انتظار بهاریم ...کنار ما باش که با هم خورشید و بیرون بیاریم . به انتظار بهار چشم هامون خشک شد و اون ته مونده امید رو برای همیشه از من گرفتن. جوری که قطعا تو هیج انتخاباتی نخواهم بود . چون من یک آدم نا امید از اوضاع هستم. نا امیدی که نمی خواد خائن باشه و قطعا آبان نود و هشت تا همیشه از یاد نخواهد برد .
چرا هیشکی بر نمی گرده؟...برچسب : نویسنده : jamaandeh بازدید : 116